یادداشتهای شخصی

پدری با دو پسرش در حال قدم زدن بودند که یکی از فرزندانش می پرسد چرا ما ماشین نداریم ؟                پدر در جواب میگویدچرا پسرم مگر نمی دانی به زودی قرعه کشی حسابهای قرض الحسنه بانک ..... انجام خواهدشد و ما صاحب ماشین میشویم امسال من ۱۰۰۰۰۰۰ریال ! درحسابم پول دارم. پسرکوچکتر با خوشحالی میگه من همیشه جلو پیش شما مینشینم و با مخالفت برادر بزرگتر روبرو می شود که کار را به  دعوا میکشاند. پدر عصبانی میشه و میگه بچه های بی ادب تقصیر ازمن است که شمارا سوار کردم زود پیاده بشید!؟ 

این روزها بانکها با روشهای مختلف و تکنیکهای جدید چنان مردم را در تخیلات خود غرق میکنند که همه فکر میکنند صاحب جوایز بزرگ ان بانک میباشند!     

کلمات کلیدی :